۳۳ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

چالش خط و حرف: روز بیست و دوم - قورباغه

یه قورباغه کوچولو که داره میگه مزه بدی میده. 

  • نظرات [ ۱۰ ]
    • جمعه ۳۱ ارديبهشت ۰۰

    چالش خط و حرف: روز بیست و یکم - دست ها

    چندتا از تمرین های دستم.

    انسان به طور کلی حجم پیچیده ای برای کشیدنه. و توی اندام انسان، دست و صورت به مراتب از باقی اندام پیچیده تر در نتیجه سخت ترن. 


    + این چند روز موقع کار کردن به استرینگ کست گوش میدادم. بعد از یک سال بالاخره به آن گویینگ رسیدم! سفر همراه استرینگ کست واقعا سفر جذابی بود. حالا میتونم یه پادکست جدید شروع کنم. 

    ++ اسطوراخ رو که گوش میدین؟ xd

  • نظرات [ ۱۲ ]
    • پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۰۰

    rewind

    وبلاگ ها یه طوری شدن وقتی بازشون می کنم سردرد می گیرم. یه کاری با قالب نکنید که آدم نتونه متن رو بخونه. تاثیرگذاره مطمئنا اما ما برای محتوا اینجاییم نه قالب. 

    .

    این بده که من اون چیزی نیستم که ازم انتظار میره؟ اینکه قرار نیست کاری رو کنم که از کسی توی موقعیت من انتظار میره انجام بده؟ درباره اش مطمئن نیستم. اینکه اون چیز چیزیه که من می خوام یا نه. در همین لحظه، طی این روزها، فهمیدم می خوام برای الان و یه مدت چیکار کنم. اما برای بعدش؟ مطمئن نیستم. این احساس که اگر اون چیزی که ازم انتظار میره و فرصتش رو هم دارم انجام ندم، بی ارزش میشم داره اذیتم می کنه. اینکه فرصتش دیگه پیش نیاد و یا کار الانم به نتیجه نرسه و اگر این کار رو انجام میدادم، نتیجه بهتری می گرفتم. من هنوز درونم در حال جنگم تا یه راه صاف از این کوره راه ها ایجاد کنم. شاید هم قراره تهش این راه فقط کوره راه خودم باقی بمونه. اما آیا وقتی جلو رفتم، وقتی به عقب برگشتم و نگاه کردم، اون موقع با خودم میگم که باید طور دیگه ای پیش میرفتم و هدرش دادم؟ برای کی و چی قراره پاشنه دنیا رو از جا در بیارم؟ بهم گفت هیچ کدومش هدر نمیره و من به حرفاش باور دارم اما هنوز تردید وجود داره. باید تردید رو کنار بذارم و به یک چیز بچسبم و ادامه بدم. و ادامه بدم. و ادامه بدم. و ادامه بدم. و ادامه بدم. تردید من رو توی حالت تعلیقی نگه میداره که لحظه لحظه اش جهنمه. باید از این جهنم خارج بشم. 

    .

    What on earth is love?

    .

    If I can live through this, I can do anything. 

    .

    یه کم دیگه صبر کن. فقط یه کم دیگه. خیلی زودتر از چیزی که فکرشو کنی تموم میشه.

    .

    ایکاروس، بال هایت را کجا گذاشتی؟... گفته بودم که خورشید بال هایت را خواهد سوزاند... .

    .

    Die and save your soul.

    اسم یه موسیقی بی کلامه که چند وقت پیش پیداش کردم. دائم منو یاد اون جمله میندازه که میگه "اگر یه قهرمان نمیری، اونقدر زندگی می کنی که کم کم خودتو ببینی که تبدیل به آدم بده ی داستان شدی." لول

    .

    Every wound will shape me

    Every scar will build my throne

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۰۰

    چالش خط و حرف: روز بیستم - True form

    Break your box. 

  • نظرات [ ۰ ]
    • چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۰۰

    چالش خط و حرف: روز نوزدهم - آبی

    هاها، یه قلب بزرگ آبی برای خودم که این روزها تلاشمو می کنم و پیش میرم.

     

    اشکالی نداره اگر سخته، اشکالی نداره اگر نگران میشی چون زیاد به نظر میاد و از فکر رسیدگی بهشون هم خسته میشی، من و تو آروم آروم از این روزها هم می گذریم و بعدش جشن میگیریم. خوبه نه؟ بیا بریم ببینیم توی این راه چه چیزهای جالبی می تونیم پیدا کنیم. مگه نه اینکه حالا یه رویا داریم؟

  • نظرات [ ۱۰ ]
    • سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۰۰

    چالش خط و حرف: روز هجدهم - زخم ها

     
     
    .And if we lose our grip, meet you at the end
  • نظرات [ ۳ ]
    • دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۰۰

    چالش خط و حرف: روز هفدهم - Buried under snow

     

    If we're truly lost

    I don't want to be found

    Here dying alone

     

    .

    .

    .

     

    "Let's go home."

  • نظرات [ ۲ ]
    • يكشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۰

    چالش خط و حرف: روز شانزدهم - اکسکالیبور

     

    آرتوریا، ندای شمشیر را می شنوی؟ 

  • نظرات [ ۵ ]
    • شنبه ۲۵ ارديبهشت ۰۰

    چالش خط و حرف: روز پانزدهم - ناهنجاری

     

    امروز این شکلی بودم و در حال انفجار. یاد این دیالوگ توی سوپرنچرال افتادم. همچنان همین شکلی بودم اما منفجر نشدم.

     

    Bobby: Well boo hoo. I am so sorry your feelings are hurt princess! Are you under the impression that family's supposed to make you feel good? Make you an apple pie, maybe? They're supposed to make you miserable! That's why they're family.

  • نظرات [ ۶ ]
    • جمعه ۲۴ ارديبهشت ۰۰

    چالش خط و حرف: روز چهاردهم - Night

     

     تو یکی نه‌ای هزاری، تو چراغ خود برافروز... 

  • نظرات [ ۴ ]
    • پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۰۰
    I'm a beast, I'm a monster,
    a savage; and any other
    metaphor the culture can
    imagine, and I've got a caption
    for anybody asking; that is
    I'm feeling fucking fantastic.
    آرشیو مطالب