من اصلا آدم التماس کردن نیستم. آدم خواهش کردن بیش‌ از حد یا چک‌ و چانه زدن هم. هم از کوچک کردن خودم با اصرار زیاد بدم می‌آید و هم از احساس زرنگی دروغینی که بعد از چک و چانه زدن به آدم دست می‌دهد. از تشکر نا به جا یا جلب کردن رضایت افراد در مسئله‌ای که شخص برای خدمتش پول دریافت می‌کند هم. از چاپلوسی و تعریف کردن از افراد از سر تعارف هم. تعارف هم در همین دسته جای می‌گیرد. خیلی از این‌ها در شخصیت من نیستند؛ اما چند وقت است فکر می‌کنم شاید یک سری در واقع مهارت اجتماعی باشند، مهارتی که افراد دیگر برای زنده ماندن در جامعه استفاده می‌کنند و شاید، در جای مناسب، راهگشا باشند و همین حرف‌‌زدن‌ها از ضرری بزرگ جلوگیری کنند. نمی‌دانم، پیچیدگی روابط انسانی خسته‌ام می‌کند.