ذهنم از برخوردها و گفتوگوهای عادی، تصاویر کج و معوجی میسازه و ازشون برای تمسخرم استفاده میکنه. کم کم همون نسخهی اغراقشدهی مضحک، جاش رو با واقعیتی که به یاد میارم عوض میکنه. بعد باورم میشه این چیزی بوده که رفتار کردم و حالا وقتشه از شرم سرم رو بلند نکنم. تنها سوالم از خودم اینه که چرا؟ من که خودتم، پس چرا؟ چی به دست میاری؟ من به اندازهی کافی در مواقع سختتری از خودم رفتار عجیب یا احمقانه نشون میدم، لازم نیست این برخوردهای کوچک رو هم برام تبدیل به عذاب کنی.
- سه شنبه ۱۱ ارديبهشت ۰۳