استاد: دیجیتال کار نکنید. تصویرگری نکنید. ببرش سمت موضوعات و دغدغه های اجتماعی روز. 

من: دیجیتال کار می کنم. همه کارا رو تصویرگری می کنم. داستان خیالی خودم رو با فضاهای فانتزی می کشم. 

.

به عنوان دانشجویی که چند روزه داره پشت سر هم کار می کنه تا به روز ژوژمانش برسه و بدن درد داره، حق دارم که با عقب انداختن ژوژمان مخالف باشم. اصلا کار هم نکرده باشم و چیزی برای ارائه نداشته باشم، به عنوان دانشجوی اون درس حق دارم با عقب انداختن ژوژمان مخالف باشم، چون یک برنامه ریخته شده. حق دارم که نظرم رو بگم و نظرم دیده بشه، حالا هر دلیلی که براش داشته باشم. معمولا مخالفتم رو ابراز نکردم توی این چهار سال، اما همون تعداد کمی هم که گفتم، بازخورد خوبی ازشون نگرفتم. امروز هم که اینجوری. واقعا تعداد بچه هایی که در طرف مقابل باشن اما این قضیه رو درک کنن، توی ورودی چهل نفری ما دو سه نفر بیشتر نیستن. 

.

این روزها دلم میخواد برم آنیتا رو بزنم زیر بغلم و از اون دنیا بیارمش بیرون و بگم: بسه دیگه ماجراجویی، برگرد بریم خونه، کمرم شکست. 

.

به نظر میرسه متریال موردعلاقه جدیدم رو پیدا کردم؛ گواش. هرچند ناآشنا نبودم باهاش به خاطر درس رنگ ترم دوم، اما اونقدرها روش حساب باز نکرده بودم. و این دو روز حسابی ازش لذت بردم. من آبرنگ رو هم خیلی دوست دارم و دلم میخواد بعدا حرفه ای یادش بگیرم اما در حال حاضر گواش برام جذاب تره. چون جای اشتباه داره، مثل وقتی که با فتوشاپ کار می کنم. اما آبرنگ نه، ابزاریه که عکس العمل های سریع و تصمیم های تقریبا غیرقابل برگشت می خواد. 

پ.ن: پَنتِل شده خداتومن و جز دیجی کالا پیداش نکردم، مجبور شدم گواش سفید پارس بگیرم. و با عرض معذرت از کسایی که به اجبار استفاده می کنن، جا داره بگم که پارس آشغاله. 

پ.ن 2: نمیدونید برای دوست هنرمندتون چی هدیه ببرید؟ اما می دونید با چه متریالی کار می کنه؟ رنگ سفیدش رو بخرید. سفید کاربردی ترین رنگه.