چقدر مبحث جالبیه و خیلی دوست دارم راجع بهش بدونم، یک سوال دارم؟ اینکه نام اثر هم به مفهوم اثر مربوطه؟ درخت بلوط به لیوان آب؟
من میدونم ک برای کاشت بلوط چه عواملی دست اندر کار باید باشه، چون سخته کاشت و پرورشش. نمیدونم مرتبطه یا نه
خیلی عجیب و خفنه..
خب بلوط و درختش نماد سختی و قدرته
توی اساطیرم همیشه زئوس روی درختش میشسته
نوشته های قرمز...خب باید ببینم اوناچین ولی نمیدونم....
لیوان...اون چیزی که روش نوشته هارو میبینم شبیه یه دریچست؟
دریچه کولره؟😂
235 سانتی متر یه کم اطلاعات زیادی دقیقیه میتونه مربوط به ارتفاع درخت باشه؟
ببین ...اون یه لیوان آبه ولی در عین حال یه درخت بلوط هم هست؟
میدونی منظورم رو با یه مثال میگم
من یه ادمم ، میتونم در نقش به هیولا باشم اما ماهیت انسانیتم تغییر نکرده
پس اونم یه لیوان ابه و خب ماهیتشم ابه
ولی درعین حال یه درخت بلوطه؟( این تحلیل یکی از مباحث منطقه ، نمیدونم بهش ربطی داره یا نه)
هر درختی برای رشد به آب نیاز داره ، شاید اولین باری که یه نفر یه دونه ی بلوط رو گذاشته توی خاک با یه لیوان بهش آب داده
الان که کامنت جیران رو دیدم متوجه قدش شدم
به نظرم ممکنه منظورش این باشه که الان اون درخت بلوط به خاطر یه لیوان اینقدر قدر کشیده ، اون وسطا هم بهش آب دادن ولی شروعش فقط با یه لیوان آب بوده و یه عامل خیلی بزرگ برای رشد نداشته ، میتونیم اینطوری ربطش بدیم به واقعیت که هر کس که الان این همه رشد کرده و موفق شده فقط با یه چیز کوچیک شروع کرده ما اون چیز کوچیک رو نمی بینیم فقط قد بلندش رو میبینیم
دارم فکر میکنم بیننده ها چه فکری کردن وقتی برای اولین بار دیدنش..
+ خب اون فقط یه لیوان ابه؟!!
هنرمند : نه اون نماد یه درخت بلوطه!!
+ اما من یه لیوان اب میبینم!
هنرمند : اما من میخوام تو یه درخت بلوط ببینی!
خب در مورد ارتفاع لیوان آب تنها چیزی که به ذهنم میرسه ارتفاع خود درخته چرا که به طور کلی درختهای بلوط علاوه بر قدرت و استحکام بالا نسبتا طول بلندی دارند. اما واقعا متوجه نمیشم ارتباط لیوان آب با بلوط چیه.
در خصوص متن تایپ شده با جوهر قرمز هم این به نظرم میرسه که چون از برگ و پوست درخت بلوط به خصوص بلوط قرمز واسه جوهرسازی و رنگرزی استفاده میشه احتمالا متن با جوهری تایپ شده که از درخت بلوط گرفته شده
راستش شخصا با تئوری مرگ مولف (یا همون هنرمند توی این بحث:))) تا جایی میتونم همراه بشم که اثر رو از صاحبش جدا میکنه. از اون بیشتر و اینکه مخاطب، اصل ماجرا قرار میگیره رو خیلی نیستم دیگه. چون دادن همچین موقعیتی به مخاطب به نظرم تا حدی میتونه غیرمنصفانه باشه. مثلا من از ادبیات مثال میزنم. اگر خوانندهای که خیلی کتاب رمان نخونده و اصولا مواجهی کمی با ادبیات داشته، بیاد و شروع به خوندن جنایت و مکافات داستایوفسکی بکنه، خیلی احتمالش زیاده که داستان (اثر) و نویسنده (هنرمند) رو پس بزنه. این درسته که اون این اختیار رو داره که این کار رو بکنه و بگه که جنایت و مکافات، کتاب بدیه و داستایوفسکی هم یه نویسندهی بدردنخوریه، اما آیا در واقعیت هم همینطوره؟ اتفاقا یکی از چیزهایی که باعث میشه با این نگاه مدرن مشکل داشته باشم اینه که به هر مخاطبی جایگاهی میده که بتونه، هر اثری رو ارزشگذاری بکنه. نمیگم این بده ها، اما خب واقعا به نظرم یه جوریه. مثلا تو فکر کن من که هیچی از نقاشی سرم نمیشه، بیام بگم که خب پیکاسو نقاش مزخرفیه چون از نقاشیهای معروفش هیچی نمیفهمم و عین نقاشیهای یه بچهی چهارسالهست کارهاش! :))) و حالا فکر کن که این تئوری داره این، من رو معیار قرار میده! خب یکم یه جوریه واقعا به نظرم. ببخشید زیاد شد، اما چون بحث جذابیه، دوست داشتم یه کوچولو نظرم رو بگم. :)) خیلی دوست دارم نظر خودتم بدونم راجع به این ماجرا و نگاه کلا که نظر خودت چیه.
در مورد درخت بلوط هم هنوز دارم فکر میکنم بهش، کنجکاویم برانگیخته شده ولی هنوز نمیتونم نظر مشخصی بدم. :)) منتظر میمونم تا توضیحش بدی. :")
عاممم هیچی
تنها چیزی که به ذهنم می رسه این که دستم به یهلیوان آب تو اون فاصله نمی رسه :"|
درخت بلوط و یه لیوان آب... چیز عجیبیه، نمیدونم چیزی به ذهنم نمیاد :")))
خوب اولا سلام! من رفتم تحقیقات و اولین چیزی که با اسم درخت بلوط به ذهنم رسید مربوط به کلمه دارا هست که در زبان ایرلندی قدیمی به معنی درخت بلوط یعنی قوی ترین و برترین درختهاست.اگه بخواییم پادشاهی انتخاب کنیم واسه درختها بلوط کاندیدای خیلی مناسبیه!! از طرفی این درخت خیلی کم به ابیاری نیاز داره و دوام زیادی در برابر شرایط محیطی داره واسه همین اون لیوان اب بالا نشون دهنده ی اینه که ان درخت با این مقدار اب سیراب میشه البته این رو هم نشون میده که مهم نیست پادشاه باشی بین هم نوعات باز هم به یک لیوان اب نیازمندی!!!
چوب بلوط سرخ در صعنتهای زیادی استفاده میشه از جوهرسازی تا مبلمان سازی و....اما چیزی که خاصش میکنه اینکه ارزونتره و مردم طبقه های متوسط هم قادر به خریدش هستن و دلیل استفاده اش اینجا هم همینه
با توجه به اینکه توی هرم مخاطب بالا رفت ، ممکنه هرمند از مخاطب میخواد کار رو تمام کنه.
شاید باید لیوان آب رو از همون فاصله روی کاغذ بریزیم و با اینکار نوشته ی خاصی روی کاغذ ظاهر شه یا اون جوهر سرخ پخش شه و نقش و طرحی به وجود بیاد.
باشه باشه، ممنونم . :)) 3>
چه سوال بهجایی! خب راستش میدونی، من فکر میکنم که واقعیت از برداشتهای حسیای که هر آدم دریافت میکنه و نهایتاً درکشون میکنه، به دست میاد. و خب آره این درسته که واقعیت هر نفر از دیگری متفاوته ولی خب میدونی توی این بحث من فکر میکنم که اگر بخوایم این رو معیار قرار بدیم، مثلاً کسی که تا حالا با یه مدیوم مشخص هیچ مواجهه و برخوردی نداشته، نظرش همونقدر ارزش پیدا میکنه که یه آدمی که مدتها توی اون مدیوم کار کرده! و از طرف دیگه هم به نظرم این قضیه باعث تنبل شدن مخاطبها میشه. اینطوری که هر کسی بدون تلاش برای یادگیری و تربیت کردن حواسش برای درک بهتر آثار اون مدیوم، میتونه نظر بده و بگه که خب نظر من درسته، چون معیار منم! و اینجوری نقش منتقدها به عنوان صاحبنظری که سالها تحقیق و کار کردن، ارزش خودش رو در ظاهر از دست میده.
دقیقا، زمینه رو برای بروز عوامگرایی ایجاد میکنه و حتی به سمت هرجومرج هم میره. و علاوه بر این، همین آزادیای که گفتی، همونطور که قبلترم گفتم، مخاطبها رو تنبل میکنه. و حتی به نظرم سلیقهی جمعی رو هم میتونه تغییر بده. اینطوری که نهایتا سطحیترین آثار بتونن جای آثار مهم رو بگیرن و ارزش پیدا کنن.