My bored dumbass cat, Harry.


همین الان هم پایین تختم خوابیده و یه غلت کوچولو بزنه میفته پایین. نمیدونم چرا وقتی این همه جا هست، باید اون لبه در مرز افتادن بخوابه؟
null

امروز خیلی خسته و کم انرژی بودم. سختم بود حتی قلم رو تکون بدم. البته دلیلش مشخصه، نخوابیدم تا ساعت خوابم رو درست کنم و موندم چجوری می خوام با این ذهنی که فانکشن نمیکنه ساعت 9 شب برم سر وبینار آشنایی با اینستالیشن. آخه 9 شب وقت کلاسه؟ *دوباره روی تخت ولو میشه*