یه جایی توی کاری که بهش علاقه داری و انجامش میدی هست؛ اونجا که میدونی توی کارت خوبی، اون اعتماد رو به خودت داری که بهترینت رو انجام بدی و انجام هم میدی. یه زمانی هم هست موقع انجام کار از خود بی خود میشی، دیگه دنیایی اطرافت وجود نداره، تنها خودتی و غرق شدن توی کاری که دوست داری.
دیدن چنین لحظه هایی توی بقیه باعث میشه موهای تنم سیخ بشه یا اشک توی چشمام جمع بشه. اصلا حتی درباره ی کاری که اون فرد داره انجام میده هم نیست، درباره ی اینه که خوب انجامش میده و میدونه هم که داره چیکار میکنه. چنین چیزی، میخوام به چنین لحظه هایی برسم. به دست هام نگاه می کنم و فکر می کنم که زمانی میرسه که چیزی رو بخوام و بهش برسم و اون حس رو زیر پوستم داشته باشم که بگم: انجامش دادم!
+ داریم نرم افزاری رویایی تر از فتوشاپ؟ هرچند این جمله برای همه محصولات Adobe صدق میکنه. دعای خیر من پشت و پناهتون عزیزان سازنده.
++ کسی هست یوزورو هانیو رو ببینه و دوستش نداشته باشه؟ بعید میدونم.