به مهستیها و هایدههای خفهشده در گلویش فکر میکنم، به لباسهای زیبایی بر تنش که پاهای خیاطشان را به دو نیم کردهاند، به مدرسهای آوار شده بر کمرش. به مادرم فکر میکنم. به مادرم و زندگیای که در آن مرده است.
به مهستیها و هایدههای خفهشده در گلویش فکر میکنم، به لباسهای زیبایی بر تنش که پاهای خیاطشان را به دو نیم کردهاند، به مدرسهای آوار شده بر کمرش. به مادرم فکر میکنم. به مادرم و زندگیای که در آن مرده است.