کوره‌راه‌های جنگلی

** **** **** *** *********

بستگی داره اونی که میگی نیروی خارجی چی باشه! اگه درست تشخیصش بدی هم درونی هم خارجی و بیشتر درونی :)

نمیدونم حالا زیاد تنهایی و سختی کشیدی یا نه ولی بقیه آدما همه کشکن... (تجربه ام میگه)

میمونه یه نفر که انسان نیست و به شدت کافیه :)

خب مشخصا حضور یه نیروی خارجی نیازه. 

 خیلی چیزها وجود دارن که آدم خودش کامل ازشون خبر نداره، مثلا خیلی وقتها ما درد رو حس می کنیم ولی دقیق نمی دونیم منشا اون درد چیه و کار این نیروی متخصص بیرونی هم همینه. 

البته اینم هست که اگه نیروی درونی خودشم وارد عمل نشه این نیروی بیرونی حرفاش شبیه زر اضافه میشه:|

.

*** ****** ** *** ** *** **** **** ** *** ****** ** ******

گرگ استارک هااا T_T

3>

سریال :*

من که خیلی سریالشو دوست داشتم. :") دلم میخواد یه بار حافظه‌م پاک شه و بشینم دوباره ببینمش D:

اممم آره استارک ها رو بیشتر از همه دوست دارم :)) با اینکه یه چیزی هست که چون کتاب رو کامل نخوندی و اگه بگم اسپویل میشه،ولی بازم استارک ها :))) ام،تارگرین ها رو نمیپسندم واقعا. همه‌شون خواهان تاج و تختن و فکر میکنن چون اژدها دارن باید بر همه جا حکمرانی کنن.

لنیستر ها هم تاج و تخت تو اولویته واسه‌شون و انگار زندگی مردم به فنا هم بره،بازم مهم ترین چیز خانواده خودشونه و اسم و شهرتشون.

و این اینکه چون استارک ها مثل بقیه خاندان ها جاه طلب نبودن و شرافتمند بودن به نظرم خیلی خوب بود.

راستش من هم فکر می‌کنم که بله وجود یه نیروی خارجی لازمه یا حتی اگر لازم و ضروری هم نباشه؛ می‌تونه کمک کننده باشه حداقل! یه مثال خیلی سادش در مورد بدن فیزیکی، زخم های عمیقی هستن که به خاطر عمیق بودنشون، بدن نمی‌تونه به‌طور کامل الیتامشون بده و احتمالا اگر از یه عامل التیام دهنده مثل یه مرهم یا ضماد یا حتی مثلا بخیه کردن، استفاده نشه می‌تونه، عفونت کنه، تا جایی که یه زخم ساده تبدیل به یه زخم کشنده بشه! در مورد مسائل روحی هم تاحدی همین‌طوره و به نظرم هر کسی یا چیزی که بتونه اون بالانس معنوی رو به آدم برگردونه؛ حتما کمک کنندست و کمک گرفتن توی این مورد هم به نظرم اصلا هم نشونه‌ی ضعف یا غیرمستقل بودن نیست و منافاتی باشون نداره. با این‌که خودم آدم اجتماعی نیستم و جمع‌گریزم اما باید اعتراف کنم که انسان به معنای واقعی، موجود احتماعیه و برای سالم بودنش نیاز به تبادل احساسی و روحی هم داره!

در مورد اون نمود روانی بیماری‌های فیزیکی هم که گفتین، دقیقا همین‌طوره! این اثبات شدست که یه درد فیزیکی مثلا در حاصل یه زخم، روی مغز اثر می‌ذاره که اون اثر رو می‌شه به راحتی توی امواج مغزی مشاهده کرد؛ که مغز داره پردازشش می‌کنه. و خب فکر می‌کنم که همین بتونه اثباتی باشه برای این‌که درد‌های فیزیکی می‌تونن نمود روانی هم داشته باشن.

خو‌ش به حال بعضی‌ها که تی‌شرتی رو که دوست دارن، خودشون می‌تونن برای خودشون درست کنن! :)) آره راستش اکثر تی‌شرهای استارکی اون‌طور که باید نیستن به نظر منم. یعنی هیچ‌کدوم برای خریدن نتونستن قانعم کنن! :/ البته تی‌شرت‌های بقیه‌ی خاندان‌ها هم همینن به نظرم. :))

منم بیگ‌بینگ تئوری رو به فرندز ترجیح می‌دم. گرچه که دیگه اونم تا آخر ندیدم و ادامش ندادم ولی جذاب‌تر بود برام.

آره اینم هست چون سریال تموم شده.

ند استارک البته به نظرم اندکی بخاطر شرافتش گاهی همه چیزو فدا میکرد و به ضرر خودش و خونواده‌ش میشد.

راب استارک. ای خدا چقد کینگ این د نورث بودن برازنده‌ش بود :"((

آریا :)) جیمی :")) و جان هم که نگم :))) حماقتش اصلا حرف نداره :))))) سر داووس.

خودت هم بگو :)

خیلی هم عالی، آره حتما، خوش‌حال هم می‌شم. 

راستش سریال.  اون‌موقع کتاب رو یه نفر توی نت ترجمه می‌کرد، من یکم از روی اون خوندم. بعد فهمیدم که ادامه نمی‌ده، ادامه ندادم خوندنش رو. کتابش‌های اصلی‌ هم چون زبانمم اونقدر خوب نبود، نرفتم سمتشون. البته این‌که حجم کتاب‌ها هم خیلی بود، بی‌تاثیر نبود شاید! ترجمه‌های چاپی هم که به‌خاطر سانسور نرفتم سراغشون. ولی دوست دارم اگه فرصت بشه، بخونمشون چون میدونم خوندنش خیلی جذاب‌تر باید باشه. البته اگه آقای مارتین تمومشون بکنه بالاخره! :)) 

آره ریکن توی سریال هم هیچ کاری نکرد کلا.

دنریس...کلا نسبت به شخصیتش تنفر خاصی داشتم از یه جایی (همون اوایل). آخرشم که دیگه... .

آهان که این‌طور خیلی وقت بود از ترجمه‌هاش خبری نداشتم. مرسی،  نگاهشون می‌کنم. آره متاسفانه سریال، نوشتن کتاب رو عقب انداخت. شخصا دوست داشتم اول کتاب‌ها تموم می‌شد، بعد سریال. چون با این‌که خود مارتین گفت که پایانش همون بوده، اما کنجکاوم ببینم که آیا همه‌ی ماجرهای آخر داستان توی کتاب هم همونجوری پیش رفته یا نه. آره دقیقا الآن اسپین‌آف‌ها جای سریال رو توی جلوگیری از پیش‌رفت کتاب گرفتن! اون قضیه‌ی مرگ‌ش هم کلا از اول برای طرفدارها باعث نگرانی بود تا الآن. :)) که حالا حداقلش پایان داستان مشخص شد توی سریال دیگه. البته قبل اونم خودش گفت بود که پایان رو به سه نفر گفته و جای نگرانی نیست. :)) در هر صورت منم امیدوارم تمومش کنه بالاخره. 

I'm not crazy, my mother had me tested.