با سدریک سریال Peaky Blinders می بینم و بعد از هر سه قسمت میشینیم درباره اش گپ میزنیم. یک سکانسی توی قسمت دومِ فصل اول هست که خیلی برامون جالب بود. دوست داشتم مکالمه مون و توضبح سکانس رو اینجا بذارم. اسپویل نداره، سکانسی نیست که دونستنش به مسیر داستان ضربه بزنه. 

لینک ویدئوی این قسمت

نیمه شب مسئول اسطبل توی بارون شدید در خونه ی توماس شِلبی رو می زنه. توماس خودش رو با عجله می رسونه به اسطبل و میبینه بنا به دلایلی، اسبی که کلی براش خرج کرده بود و روش حساب باز کرده بود، از ناحیه ی پا آسیب دیده و به زودی باقی پاهاش هم به همین وضع دچار میشن. اسب قراره درد بکشه و دیگه به درد مسابقات اسب دوانی نمی خوره. توماس کاملا به هم میریزه، سرش رو بین دوتا دستش میگیره. دوتا کارگر اونجا رو مرخص می کنه، فقط یه کار هست که باید انجام داد. نفس عمیق می کشه و سعی میکنه آروم بشه تا کار درست رو انجام بده. رو به اسب میگه "I'm Sorry." و اسلحه رو روبه پیشونی اسب میگیره. اینجا صحنه عوض میشه و ما توماس رو میبینیم که زیر بارون داره بر میگرده. توی پالتوش مچاله شده و با صدای رعد و برق ناگهانی، میلرزه و چشمهاش رو می بنده. 

این صحنه ی بدون دیالوگ واقعا فوق العاده است. انگار داشت خودش رو پشت سر میذاشت که به اسب شلیک می کنه. انگار که میخواد باور کنه خودش این کارو نکرده، صدای رعد جای صدای شلیک گلوله رو میگیره، صدای رعد رو که شبیه شلیک شده، میشنوه و می لرزه. با این کار، یک بخش از وجودش رو پشت سر میذاره. توی سریال پر از صحنه های کشته شدن آدم هاست، اما این صحنه ی کشته شدن اسب حذف میشه، همونطور که توماس سعی میکنه بهش فکر نکنه اما براش تکرار میشه.

بعد از این صحنه، اونقدر به هم ریخته است که به بار میره و درحالی که سعی میکنه تلخی همچین اتفاقی رو ببلعه، به مسئول بار میگه: "توی جنگ فرانسه... توی جنگ، به مردن آدم ها عادت کردم. اما هیچ وقت نتونستم به مرگ اسب ها عادت کنم. اونها خیلی بد میمیرند."

- یه همچین چیزهایی آدم رو خیلی گیج می کنن. اینکه یه آدمی رو میبینی که کارهای بدی انجام میده، ولی یک جاهایی خوبی هایی از خودش نشون میده که شگفت زده میشی. نمی تونی هیچ وقت قضاوت درستی کنی که این آدم واقعا بده؟ این آدم واقعا خوبه؟ یه طیفی از خاکستری جلوت میذارن.

سدریک - کاملا. خب اصولا دنیا و آدم ها همین طورند. خوبی و بدی اینجا خیلی bold شده، در قالب نجات دادن و گرفتن جون مثلا.

- فکر می کنم چیزی که جذاب شون می کنه همینه. توی یه لحظه می فهمی این انسانه و این هم روال کار دنیاست. من اینو میدونم، ولی هربار که بهش میخورم، شگفت زده میشم. کارکترهای Game of thrones هم همینطوری اند. 

کمی بعد سدریک این جمله رو فرستاد، نمیدونم برای کیه چون گویا توی بیوگرافی شخصی توی whats app بوده.

"در بدترین ما آنقدر خوبی هست و در بهترین ما آنقدر بدی هست که هیچ یک از ما این حق را نداریم که از دیگری عیب جویی کنیم."